نویسنده حمید یزدانیان: خبرگان قانون اساسی اول که اغلب، تجارب ارزشمند دینی، سیاسی و بین المللی داشتند، بر نظامی سیاسی متفاوت از نظام های سیاسی موجود دنیا تاکید ورزیدند. نظام سیاسی که در راس آن ولی فقیه و در سطح پایین تر قوای سه گانه با محوریت رئیس جمهور و وظیفه بخش اجرایی با نخست وزیر پیشنهادی رئیس جمهور و رای نمایندگان ملت بود.
با رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی، توازن بنیان گذاشته شده به هم ریخت. مرحوم هاشمی شرط تصدی پست ریاست جمهوری را حذف پست نخست وزیری و عهده دارشدن مستقیم بخش اجرا توسط رئیس جمهور، عنوان کردند و لذا قدرت و اختیارات رئیس جمهور در جمهوری اسلامی تا حد زیادی افزایش پیدا کرد و همین ناهمگونی، مشکلات عدیده ای برای نظام ایجاد کرده و بسیاری از نابسامانی های سال های گذشته به این تغییر ساختاری بر می گردد.
ادواردز دمینگ نظریه پرداز مدیریت نوین، به درستی اشاره می کند که ۹۴ درصد بهره و نتیجه یک سازمان ناشی از ساختارها و فرآیندهاست و تنها ۶ درصد بهره وری به وضعیت نیروی انسانی آن سازمان بر می گردد. به نظر می رسد در سطح بالاتر سازمان، یعنی سطح حکمرانی نیز چنین است و ۹۴ درصد موفقیت حکومت ها به نحوه چینش ساختار و فرآیندهایی است که آینده و پایداری آن حکومت ها را تضمین می نماید. لذا ضررت دارد نخبگان کشور به موضوع ساختار و فرآیندهای حکمرانی توجه و دقت بیشتری داشته باشند.
دو نوع نظام سیاسی اصلی که در کشورهای مختلف به کار میروند، نظام ریاستی و نظام پارلمانی هستند.
– در نظام ریاستی، قدرت عمده در دست یک فرد یا یک گروه محدود از افراد قرار دارد. در این نوع نظام، رئیس جمهور دارای قدرت ویژه است. و معمولاً پارلمان و قوه قضائیه به گونه ای تحت نظارت رئیس جمهور هستند و اشرافیت رئیس جمهوربر عملکرد آنان ملموس و مشهود است.
– در نظام پارلمانی، قدرت عمده در دست پارلمان است. در این نوع نظام، نخست وزیر توسط پارلمان انتخاب و پارلمان به عنوان نهاد اصلی تصمیمگیری و قانونگذاری عمل میکند و دولت به عنوان بازوی اجرایی این قوانین و برنامههای پارلمانی را اجرا میکند. قوه قضاییه نیز به عنوان یک نهاد مستقل و مجزا از دولت و پارلمان عمل میکند و وظیفه اعمال عدالت و دادرسی را بر عهده دارد.
در نظام پارلمانی، نخست وزیر عموماً با رای مستقیم مردم انتخاب نمیشود، بلکه با انتصاب توسط پارلمان به عنوان رئیس دولت فعالیت میکند. و معمولاً وظایف اجرایی و مدیریتی کشور را بر عهده دارد.
در نظام پارلمانی، نخست وزیر ممکن است به عنوان رئیس دولت و رییس حکومت عمل کند ولی معمولاً قدرت او محدود است و برخلاف نظام ریاستی، قدرت انحصاری در اختیار او نیست. بسته به قوانین و مقررات هر کشور، قدرت و صلاحیتهای نخست وزیر متفاوت است.
در برخی کشورها، پارلمان میتواند با اکثریت آرا، نخست وزیر را عزل کند. به عنوان مثال، در برخی کشورهایی مانند فرانسه، پارلمان میتواند با اکثریت آرا، نخست وزیر را عزل کند.
مزایای نظام سیاسی پارلمانی
نظام پارلمانی یکی از شکلهای مهم نظامهای مردم سالارانه است که در بسیاری از کشورها به کار گرفته شده است. این نظام سیاسی، مزایای متعددی دارد که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد:
۱. نزدیکی به مردم:
در نظام پارلمانی، نمایندگان مجلس معمولاً از بین اقشار مختلف کشور انتخاب میشوند و مردم میتوانند از این طریق به راحتی به نمایندگان خود دسترسی داشته باشند. این روش، فرصتی برای نزدیکی به مردم و شنیدن نیازها و مطالبات آنها به وجود میآورد.
۲. قدرت تقسیم شده:
در نظام پارلمانی، قدرت تقسیم شده بین پارلمان و دولت است و هیچکدام از آنها نمیتواند به تنهایی تصمیمگیری کنند. این قدرت تقسیم شده، فرصتی برای ایجاد تعادل قدرت بین نهادهای دولتی و تضمین حقوق و آزادیهای شهروندان ایجاد میکند.
۳. قابلیت اجرایی بالا:
در نظام پارلمانی، دولت باید از طریق پارلمان برای تصویب قوانین و بودجه خود تلاش کند. به عبارت دیگر، دولت باید با پارلمان هماهنگی داشته باشد تا بتواند برنامههای خود را با موفقیت اجرا کند.
۴. شفافیت بالا:
در نظام پارلمانی، پارلمان معمولاً جلسات خود را علنی برگزار میکند و این به شهروندان فرصتی برای دسترسی به اطلاعات و بررسی عملکرد نمایندگان خود میدهد. این شفافیت، افزایش شفافیت و عدالت در فرآیند تصمیمگیری را تضمین میکند.
۵. پاسخگویی به مردم:
در نظام پارلمانی، نمایندگان برای دورههای مشخصی انتخاب میشوند و در پایان هر دوره، مردم میتوانند با انجام رأیگیری، نظر خود را درباره عملکرد نمایندگان خود اعلام کنند. این دورهبندی، فرصتی برای پاسخگویی به مردم و تحقق پاسخگویی در نظام سیاسی فراهم میکند.
۶. تحمل اختلافات:
در نظام پارلمانی، گروههای مختلفی از نمایندگان با گرایشها و نظریات مختلف در پارلمان حضور دارند. این موضوع میتواند به تحمل و پذیرش اختلافات و نظرات مختلف نیز در جامعه کمک کند.
۷. فرصت برای اصلاح و تغییر:
در نظام پارلمانی، پارلمان میتواند با تصویب قوانین و تغییرات قانونی لازم، برای تغییر و بهبود شرایط جامعه و کشور تلاش کند. این فرصت برای اصلاح و تغییر، امیدوار کننده برای جامعه است و به آنها اعتماد بیشتری به نظام سیاسی داده و سرمایه اجتماعی نظام های سیاسی را افزایش می دهد.
۸. حمایت از حقوق اقشار گوناگون:
در نظام پارلمانی، نمایندگان میتوانند با تصویب قوانین و تغییرات، برای حمایت از حقوق اقشار گوناگون از جمله کودکان، زنان، اقلیت ها و… نیز تلاش کنند. این موضوع، امیدوار کننده برای حفظ حقوق اقشار مختلف و تضمین عدالت بوده و به آنها ایمنی بیشتری در جامعه میدهد.
۹. و….
تفاوت های نظام های سیاسی و پارلمانی
میتوان تفاوتهای نظام سیاسی پارلمانی و ریاست جمهوری را بیان کرد. در زیر به برخی از تفاوتهای اصلی این دو نظام سیاسی اشاره میکنم:
۱. نحوه انتخاب رئیس دولت:
در نظام سیاسی پارلمانی، رئیس دولت یا همان نخست وزیر توسط نمایندگان مردم انتخاب میشود. به عبارت دیگر، رئیس دولت با پشتیبانی مجلس به این مقام دست یافته است. در نظام سیاسی ریاستی رئیس دولت یا همان رئیس جمهور از طریق انتخابات مستقیم توسط مردم انتخاب میشود.
۲. تعامل با مجلس:
در نظام سیاسی پارلمانی، رئیس دولت برای تصویب قوانین و تصمیمگیریهای مهم به مجلس نیاز دارد. در این نظام، مجلس تشکیل دهنده آرای عمومی کشور است و برای تصویب قوانین و تصمیمگیریهای مهم مسئولیت دارد. در نظام سیاسی ریاستی، رئیس دولت به عنوان سرپرست اجرایی کشور، برای تصویب برخی قوانین و تصمیمگیریهای مهم به مجلس نیاز ندارد و از صلاحیت اجرایی خود استفاده میکند.
۳. نحوه تعیین مدت دوره ریاست:
در نظام سیاسی پارلمانی، مدت زمان نخست وزیری به دلیل وابستگی به مجلس، ممکن است محدود به مدت زمان تعیین شده باشد و هر زمان اکثریت نمایندگان تصمیم گرفتند می توانند رئیس دولت را تغییر دهند. در نظام سیاسی ریاستی، مدت زمان ریاست جمهوری به طور کلی توسط قانون تعیین میشود و مستقل از دوره و نظر مجلس است. مجلس می تواند با طرح عدم کفایت، رئیس جمهور را عزل نماید ولی به دلیل اشرافیت کلی رئیس جمهور و پشتوانه رای مستقیم مردم معمولا این عزل مبتنی بر عدم کفایت به سختی انجام می شود.
۴. نحوه تعامل با دولت:
در نظام سیاسی پارلمانی، دولت برای تحقق اهداف خود به پشتیبانی مجلس نیاز دارد. نخست وزیر به عنوان رئیس دولت، برای اجرای برنامههای دولتی و تحقق اهداف دولت با مجلس همکاری میکند. در نظام سیاسی ریاستی، رئیس دولت با توجه به اختیارات گسترده، ممکن است هماهنگی مطلوب با پارلمان را نداشته باشد.
مزایای نظام سیاسی ریاستی
نظام سیاسی ریاستی یکی از نوعهای نظام سیاسی است که در آن، رئیس جمهور به عنوان سرپرست دولت و نماینده اجرایی قوا، مستقیماً توسط مردم انتخاب میشود. این نظام سیاسی در برخی کشورها، مزایایی دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
۱. تصمیمگیری سریع:
یکی از مزایای نظام سیاسی ریاستی، تصمیمگیری سریع و مؤثر است. در این نظام، رئیس جمهور به عنوان نماینده اجرایی قوا، دارای قدرت و صلاحیتهای ویژه برای تصمیمگیریهای مهم است و این میتواند به عنوان یک مزیت در شرایط اضطراری و بحرانی که به تصمیم سریع و عکس العملی نیاز دارند، مفید باشد.
۲. پایبندی به اصول و ارزشهای مشترک:
در نظام سیاسی ریاستی، رئیس جمهور به عنوان نماینده مردم، به ارزشها و اصول مشترک مردم پایبند است و در تمامی تصمیمگیریهای خود، به دنبال رعایت این ارزشها میباشد. این میتواند باعث پایداری سیاسی و اجتماعی در کشور شود.
۳. قدرت اجرایی:
روسای جمهور در نظام سیاسی ریاستی، دارای قدرت اجرایی بسیار بالایی هستند و این به آنها اجازه میدهد تا برنامههای خود را به بهترین شکل ممکن اجرا کنند. همچنین، روسای جمهور در این نظام سیاسی، میتوانند به راحتی و با سرعت به مسائل رسیدگی کنند و تصمیمگیریهای لازم را بگیرند.
۴. عدم نیاز به توافقات با سایر ارکان:
در نظام سیاسی ریاستی، رئیس جمهور به عنوان نماینده مردم، دارای قدرت و صلاحیتهای ویژه برای تصمیمگیریهای مهم است و این به او اجازه میدهد که بدون نیاز به توافق با سایر نهادهای سیاسی، تصمیمگیری کند.
۵. پایبندی به سیاست خارجی:
روسای جمهور در نظام سیاسی ریاستی، دارای قدرت بالایی در سیاست خارجی هستند و میتوانند به راحتی توافقات و قراردادهای خارجی را امضا کنند.
با این حال، این نظام سیاسی نیز دارای محدودیتها و نقاط ضعفی است که باید به آنها توجه شود. به عنوان مثال، در این نظام، قدرت بیش از حد در دست یک شخص یا یک گروه قرار میگیرد که ممکن است منجر به ایجاد دیکتاتوری شود. همچنین، در نظام سیاسی ریاستی، شفافیت و حسابپذیری کمتری برای تصمیم گیریهای مربوط به دولت وجود دارد و این میتواند به طور کلی باعث افزایش فساد و ناکارامدی در دولت شود. بنابراین، انتخاب نظام سیاسی مناسب برای هر کشور باید با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی آن کشور، انجام شود.
معایب نظام سیاسی ریاستی
نظام سیاسی ریاستی، مانند هر نظام سیاسی دیگر، دارای مزایا و نقاط ضعفی است. در زیر به برخی از نقاط ضعف این نظام سیاسی اشاره می شود:
۱. کنترل بیش از حد قدرت:
در نظام سیاسی ریاستی، رئیس جمهور به عنوان نماینده اجرایی قوا دارای قدرت بیش از حدی است. این میتواند منجر به ایجاد دیکتاتوری شود و باعث محدودیت حقوق و آزادیهای مردم شود.
۲. محدودیت شفافیت و حسابپذیری:
در نظام سیاسی ریاستی، تصمیمگیریهای مهم توسط یک شخص یا گروه کوچکی اتخاذ میشود و این میتواند باعث کاهش شفافیت و حسابپذیری در مورد تصمیمگیریهای دولت شود. این موضوع میتواند منجر به افزایش فساد و ناکارامدی در دولت ها نیز بشود.
۳. عدم رعایت حقوق اقلیتها و گروه های مختلف:
در نظام سیاسی ریاستی، ممکن است حقوق اقلیتها و گروه های مختلف عدم وابسته به راس هرم نادیده گرفته شود و این میتواند باعث تشدید تنشهای اجتماعی و سیاسی و کاهش اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی دولت ها شود.
۴. نبود رقابت سیاسی:
در نظام سیاسی ریاستی، رئیس جمهور به عنوان نماینده اجرایی قوا، دارای اختیارات ویژه برای تصمیمگیریهای مهم است و این باعث میشود که رقابت سیاسی کمتر و مشارکت مردمی حداقل شود. این میتواند منجر به کاهش نظارت و کنترل مردم بر دولت ها شود.
۵. عدم توجه به نیازهای مردم:
در نظام سیاسی ریاستی، رئیس جمهور، ممکن است به نیازها و مشکلات مردم توجه کمتری داشته باشد و تصمیمگیریهایی بیشتر بر اساس منافع شخصی و گروهی اتخاذ گردد.
۶. ناکارآمدی در تصمیمگیری:
در نظام سیاسی ریاستی، تمرکز بر تصمیمگیریهای رئیس جمهور باعث میشود که تصمیمات ناکارآمد و غیرمنصفانه به نظر آید و نیازهای شهروندان و زیرمجموعههای دولت را نادیده بگیرد.
۷. کاهش حقوق و آزادیهای شهروندی:
در نظام سیاسی ریاستی، قدرت و اختیارت دولت به دسترسی رئیس جمهور استوار است و شهروندان نمیتوانند به طور کامل از حقوق و آزادیهای مشروع خود استفاده کنند.
۸. توسعه فساد:
در نظام سیاسی ریاستی، معمولا رئیس جمهور عملکرد دولت را به درستی نظارت نمیکند و اعضای دولت ممکن است به دلیل نبود نظارت به سوء استفاده از قدرت یا فساد در دولت دست پیدا کنند. این در حالی است که در نظام پارلمانی، نظارت و کنترل بیشتر بر روی ارکان دولت وجود دارد.
۹. عدم پاسخگویی دولت به مردم:
در نظام سیاسی ریاستی، معمولا پاسخگویی دولت به مردم کاهش یافته و این میتواند باعث نارضایتی و تنش در جامعه شود.
۱۰. عدم ارتقای دموکراسی:
در نظام سیاسی ریاستی، قدرت واقعی در دست یک فرد یا گروه اندکی است. این باعث میشود که ارتقای دموکراسی و نظارت مردم بر قدرت ها محدود شود.
۱۱. نامساعد بودن برای تغییر:
در نظام سیاسی ریاستی، تغییرات و اصلاحات سیاسی ممکن است بسیار دشوار باشد، زیرا قدرت در دست یک شخص قرار دارد و او ممکن است برای حفظ قدرت خود، تغییرات را نپذیرد.
۱۲. ریاست پایداری ندارد:
در نظام سیاسی ریاستی، پایداری سیاسی وجود ندارد، زیرا پس از عزل ، فوت و یا بروز هر مشکلی برای رییس جمهور، قدرت دچار تزلزل شده که این ممکن است باعث ناپایداری سیاسی شود.
۱۳. کمبود آزادی بیان:
در نظام سیاسی ریاستی، بیان آزاد برای مردم و حتی برای اعضای دولت و نمایندگان پارلمان ممکن است محدود شود. چرا که رییس جمهور قدرت ویژه ای دارد و ممکن است دستورالعملهایی را برای محدود کردن آزادی بیان ارائه دهد.
۱۴. عدم تعادل قدرت:
در نظام سیاسی ریاستی، تعادل قدرت در دولت وجود ندارد و بیشتر قدرت در دست یک شخص یا گروه اندکی است. این ممکن است باعث بروز اختلافات داخلی و ناپایداری سیاسی شود.
۱۵. کنترل رسانهها:
در نظام سیاسی ریاستی، کنترل رسانهها ممکن است حداکثری باشد، زیرا رییس جمهور طبق قانون قدرت فوق العاده ای دارد و ممکن است از رسانهها برای ترویج نظریات خود و محدود کردن نقد و انتقاد از دولت استفاده کند.
نظام سیاسی پارلمانی و اقتصادهای ضعیف
نظام سیاسی پارلمانی در کشورهایی با اقتصاد ضعیف نیز میتواند موثر باشد. در واقع، در کشورهایی با اقتصاد ضعیف، نظام سیاسی پارلمانی میتواند به عنوان یک ابزار برای تحقق توسعه و بهبود اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. چندین مورد موفقیت آمیز از کشورهایی با اقتصاد ضعیف وجود دارد که از نظام سیاسی پارلمانی بهره میبرند و توانستهاند در طول زمان پیشرفت چشمگیری را تجربه کنند.
در کشورهایی با اقتصاد ضعیف، نظام سیاسی پارلمانی میتواند به عنوان مکانیزمی برای تصمیمگیری درباره توسعه اقتصادی، کاهش فقر و بیکاری، افزایش سطح آموزش و بهبود سلامتی و محیط زیست عمل کند. در این کشورها، نظام سیاسی پارلمانی میتواند به عنوان یک میانجی بین دولت و مردم عمل کند و به دولت فرصت میدهد تا برنامههای خود را با توجه به نیازهای مردم و نمایندگان پارلمانی تنظیم کند.
همچنین، در کشورهایی با اقتصاد ضعیف، نظام سیاسی پارلمانی میتواند به عنوان یک ابزار برای جلب سرمایهگذاری خارجی و تحقق توسعه اقتصادی و صنعتی عمل کند. با توجه به شفافیت و پاسخگویی بیشتر در نظام سیاسی پارلمانی، سرمایهگذاران خارجی اعتماد بیشتری به چنین کشورهایی خواهند داشت و احتمال بروز ریسک کمتر خواهد بود.
میتوان چند مثال از کشورهایی با اقتصاد ضعیف که از نظام سیاسی پارلمانی بهره بردهاند، بیان کرد:
۱. هند:
هند یک کشور با جمعیت بالا و اقتصادی در حال توسعه است. در هند، نظام سیاسی پارلمانی به عنوان یک مکانیزم برای تصمیمگیری درباره توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عمل کرده است. پارلمان هند مشتمل بر دو بخش است: راجیا سبها (سنا) که مجلس عوام است و لوک سبها (مجلس نمایندگان) که مجلس شورایی است. پارلمان هند با تصویب قوانین و تغییرات، برای تحقق توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اجتماعی و سیاسی در کشور هند تلاش کرده است.
۲. بنگلادش:
بنگلادش یک کشور با جمعیت بالا و اقتصاد ضعیف است. در این کشور، نظام سیاسی پارلمانی به عنوان یک ابزار برای تحقق توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اجتماعی و سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است. پارلمان بنگلادش شامل دو بخش است: جاتیا سنگدل (مجلس عوام) و نیبد (مجلس مشورتی). پارلمان بنگلادش نیز با تصویب قوانین و تغییرات، برای تحقق توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اجتماعی و سیاسی در کشور تلاش کرده است.
۳. کنیا:
کنیا نیز یک کشور با جمعیت بالا و اقتصاد ضعیف است. در کنیا، نظام سیاسی پارلمانی به عنوان یک مکانیزم برای تصمیمگیری درباره توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عمل کرده است. پارلمان کنیا شامل دو بخش است: مجلس ملی (پارلمان) و سنا. پارلمان کنیا با تصویب قوانین و تغییرات، برای تحقق توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اجتماعی و سیاسی در کشور تلاش می کند.
به طور کلی، نظام سیاسی ریاستی دارای مزایا و نقاط ضعفی است و باید با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی هر کشور، انتخاب شود. برای پیشرفت و توسعه کشور، لازم است که نظام سیاسی مناسبی که به حقوق و آزادیهای مردم احترام میگذارد و با نظارت و کنترل مردم، موجبات پیشرفت اجتماعی و اقتصادی را فراهم میکند، انتخاب شود.
انتخاب نظام سیاسی مناسب برای کشوری مانند ایران با اقتصاد ضعیف و تحریمهای اقتصادی از سوی غرب، به عوامل مختلفی بستگی دارد که شامل شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور است. با این وجود، نظام سیاسی پارلمانی و کنترل شده توسط مردم، میتواند به عنوان یکی از نظامهای سیاسی مناسب در کشوری مانند ایران باشد.
در یک نظام سیاسی پارلمانی، افراد میتوانند با شرکت در انتخابات و انتخاب نمایندگان خود، در تصمیمگیریهای سیاسی مشارکت کنند. همچنین، در چنین نظامی، قدرت و اختیارات دولت بیشتر به مردم و نمایندگان آنان در پارلمان منتقل میشود و دولت موظف به رعایت حقوق و آزادیهای شهروندان و پاسخگویی به نیازهای آنها میباشد. این نوع نظام سیاسی، باعث افزایش شفافیت و حسابپذیری در دولت، کاهش فساد و افزایش رقابت سیاسی می شود.
نظام پیشنهادی برای ج.ا.ا در شرایط فعلی بازگشت به نظام پیشنهادی در قانون اساسی اول و اجرا شده در دهه اول انقلاب ( رئیس جمهور ، نخست وزیر تحت کنترل پارلمان ) یا حذف کامل پست ریاست جمهوری و استقرار نخست وزیر تحت کنترل پارلمان است. تا از آثار و تبعات منفی وضعیت بغرنج فعلی گذر کنیم. البته، برای پیادهسازی نظام سیاسی پارلمانی، لازم است که مردم به طور کامل آموزش داده شوند و به آنها اجازه داده شود تا در تصمیمگیریهای سیاسی شرکت کنند. و درانتخاب نمایندگان پارلمان وسواس لازم را به خرج دهند.
می توان در مجلس فعلی طرح تغییر نظام سیاسی از ریاستی به پارلمانی را به رای گذاشت و در صورت ایراد قانون اساسی ادامه تصویب آن را به مجمع تشخیص مصلحت نظام سپرد. و با ادامه مجلس فعلی تا ۱۴۰۴ ، مجلس جدید در سال ۱۴۰۴ ، نخست وزیر را انتخاب و ان شا الله از ۱۴۰۴ به بعد از مزایای بی شمار نظام سیاسی پارلمانی ، کشور بهره مند و برخی تبعات منفی نظام نظام ریاستی که از ۱۳۶۸ در کشور اجرایی شد، جلوگیری نمود.
مقام معظم رهبری نیز در سال ۱۳۸۷ در سفر کرمانشاه به این موضوع اشاره ای داشتند که بلافاصله مرحوم هاشمی آن را ناقض جمهوریت نظام اعلام و پیگیری موضوع توسط نخبگان سیاسی به محاق رفت. ان شاالله از فرصت باقی مانده مجلس یازدهم استفاده و این معضل اساسی که بنا به نظریه دمینگ بیش از ۹۰ درصد کارکردهای حکمرانی ج.ا.ا را تحت الشعاع قرار داده، اصلاح شود.